قبل
از بیان هر چیز، لازم به یاد آوری است که هیچ انسانی بی مسئولیت نیست
و هر کس به فراخور حال خود یعنی نسبت به تحصیل، سطح آگاهی
و موقعیت اجتماعی خویش، کاری باید انجام دهد که شایسته
و بایسته ی اوست، علما، معلمان و روشنفکران جامعه، در حقیقت باید
سرمشق و الگوی زیبایی در گفتار وکردار باشند، دارای روح
ایثار، فداکاری و مبارزه جویی باشند و احساس مسئولیت نمایند،
از مصلحت اندیشی های بی مورد، مجامله و چرب زبانی و خوشامدگویی
و از کنارآمدن با شیادان و ستمگران بپرهیزند، خداجوی،
دیندار و غمخوار دین و مردم باشند و از گفتن
حقایق و روشنگری دریغ ننمایند، در مقابل ظلم و فساد حکومتگران سکوت
نکنند و از حقگویی و ابرازعقیده نهراسند..، اما همه ی علما
متأسفانه آنگونه که باید باشند، نیستند، همانطورکه همه ی تحصیل کرده ها
و روشنفکران و مردم عوام هم، حق خواه و درپی احقاق حقوق
از دست رفته ی خود نیستند، حبّ دنیا و حبّ جاه و مقام دامن همگان
را فراگرفته است و علما هم از این قاعده مستثنی نمی باشند، چنانچه
امام محمد غزالی در مورد علما می گوید:" فساد رعایا از فساد
سلاطین است، فساد سلاطین از فساد علما، اگر قضات ناخدا ترس
و علمای سوء نمی بودند، سلاطین به این حد فاسد نمی شدند، فساد علما
نتیجه ی حبّ دنیاست"
اما
این بدین معنی نیست که مردم ما به طور کلی بی تقصیر اند و بی تفاوتی آنان
نسبت به وضعیت موجود به سبب انحراف علما و روحانیت است؛ چرا که
هر یک بنا به وسع خود دارای نقشی سازنده و یا تخریبگری است اگرچه
نقش علما و روحانیت به خصوص در جوامع اسلامی در هر زمینه
برجسته تر ازدیگران است.
مردم
ما به طور عموم بر این باور و فکرند که یک روحانی سنی
باید حقگوی، مبارزه جوی، فداکار و از خودگذشته باشد ( که باید
هم همینطور باشد) ولی همین کسانی که به ظاهر قهرمانان دین را دوست
دارند، در وقت نیاز، بسیاری از آنان پای خودشان را کنار می
کشند و کوچکترین حمایتی از قهرمان دلخواهشان نمی کنند،
از روحانیون گلایه و شکوه دارند، لیکن خودشان نسبت به مسایل بی تفاوتند
وشهامت اظهار عقیده را ندارند، به طورکلی، توقعات مردم متناسب
با واقعیتها نیست و نمی خواهند که واقع بینانه بیندیشند، عموم مردم
متوجه نیرنگها و دسیسه های رژیم نیستند و در پی
کار و بار روزمره ی خویشند، برای آنان، زورگوی، ستمگر، انحصارطلب،
مستبد، تبعیضگر، قشرگرا یا اصلاح طلب و غیره فرقی نمی کند، سعی می کنند
با همه بسازند و بار همه را بدوش کشند، زمامداران رژیم
ستمگر ولایت فقیه نیز همه ی تلاششان را به کار می برند تا
افراد فعّال به ویژه جوانان ما را به خمود و انزوا به
کشانند و بی تفاوت نسبت به سرنوشتشان بار آورند تا در نهایت
مردم ما ناگزیر باشند آله ی دست انحصارطلبان وتمامیت خواهان قرار گیرند.
آنچه
ولایت سالاران را جری ساخته است؛ بی تفاوتی و بی اتفاقی جامعه ی اهل سنت نسبت
به سرنوشت و حقوق از دست رفته ی خویش است و از همه
مهمتر نبود رهبریت واحد و کار ساز باعث گردیده است تا
ددمنشان رژیم ایران خودشان را ملزم به رعایت حقوق اهل سنت ندانند و ضعف
و بی توجهی کشورهای اسلامی نسبت به حقوق اهل سنت ایران،
نیز مزید بر علت گشته است و خودکامگان ایران هم از این
امر نهایت استفاده را کرده و می کنند، علاوه از آن، جمع زیادی
از روحانیون اهل سنت وهمچنین از مردم، در میدان دادن به عمال خون
آشام رژیم، تقصیرکارند؛ مردم به خاطر بی توجه بودن به سرنوشتشان و حرکت نکردن
برای بدست آوردن حقوقشان، مقصرند و روحانیت هم به سبب همکاری بانظام ولایت
فقیه و کوتاهی کردن در انجام تکالیف و وظایفشان مورد ملامت
و سرزنش قراردارند.
این
یک واقعیت است که برخی از روحانیون اهل سنت، نه تنها مصمم به انجام کاری
نبوده و نیستند بلکه محتاطتر از آنچه باید باشند، هستند،
و برخی هم عملا با دوگانگی رژیم کنار آمده اند، دوگانگی که
از یک طرف دم از وحدت، برادری و مساوات می زند و از طرفی
دیگر به حقوق حقه ی اهل سنت کوچکترین توجهی ندارد و عملا اهل سنت
را به حاشیه رانده است، واقعیت این است که این عده از روحانیون به جای
اینکه مدافع حقوق اهل سنت باشند، مدافع و توجیه گر فعالیتهای خصمانه ی
دولت بوده و هستند، اگر چه وانمود می کنند که با نزدیک شدن به
اطلاعات و نظام، شاید بتوانند سیاستهای خصمانه ی دولت و اطلاعات
را در مورد اهل سنت تغییر دهند ولی از نظر ما این توجیه غیر
موجه برای فرار از زیر بارمسئولیت است و تغییر سیاست
رژیم نسبت به اهل سنت یک امر محال است و شدنی نیست؛ چرا که برنامه
های دراز مدت رژیم صفوی ولایت فقیه فراتر از آن است که آنان
تصور می کنند و سردمداران نظام، تنها از این روحانیون برای رسیدن
به اهداف شومشان استفاده ی ابزاری می نمایند و گرنه، به قدرپشیزی برای آنان
ارزش قایل نیستند.
عده
ای هم از روحانیون اهل سنت با وجود مشکلات زیادی که فرا راه آنان
قرار داشته و دارد، به وظایف سنگین دینی و میهنی خودشان عمل کرده
و بدون هیچگونه اضطراب و یا واهمه یی به حقگویی
واستبداد ستیزی پرداخته اند، این روحانیون وظیفه شناس عملا علیه رژیم
خودکامه ی ولایت فقیه وارد میدان شده و تا به حال (همچون سایر هم
میهنان) قربانیهای زیادی در راه آزادی بیان و عقیده داده اند، این
مبارزان جان برکف، که سه اسلحه ی برّنده ی نظام حاکم یعنی زر،
زور و تزویر آنان را از پای در نیاورده است، در طول
این مدت نشان داده اند که توانایی و آمادگی کار را دارند
هر چند که امکاناتشان متأسفانه محدود بوده و مسلما وقتی امکانات
محدود باشد، میدان عمل هم محدود خواهد بود، ولی باوجود آن،
صدا و خواست مردم را انعکاس داده و میدهند و فریاد کننده
ی درد آنان بوده و هستند، این روحانیون فداکار، پروانه وار در پی
هدف مقدس خویشند و با قاطعیت به مبارزه ی خود علیه ظلم و فساد رژیم
ولایت فقیه ادامه می دهند و باعزم و اراده ی آهنین، این راه را تا محو استبداد
دنبال می کنند و یقین کامل دارند که پیروزی از آن حق خواهان است.
عده
ای هم از روحانیون اهل سنت با وجود مشکلات زیادی که فرا راه آنان
قرار داشته و دارد، به وظایف سنگین دینی و میهنی خودشان عمل کرده و بدون
هیچگونه اضطراب و یا واهمه یی به حقگویی واستبداد ستیزی پرداخته
اند، این روحانیون وظیفه شناس عملا علیه رژیم خودکامه ی ولایت فقیه وارد
میدان شده و تا به حال (همچون سایر هم میهنان) قربانیهای زیادی در راه
آزادی بیان و عقیده داده اند، این مبارزان جان برکف، که سه اسلحه ی برّنده ی
نظام حاکم یعنی زر، زور و تزویر آنان را از پای در نیاورده
است، در طول این مدت نشان داده اند که توانایی و آمادگی کار را دارند
هر چند که امکاناتشان متأسفانه محدود بوده و مسلما وقتی امکانات
محدود باشد، میدان عمل هم محدود خواهد بود، ولی باوجود آن، صدا و خواست
مردم را انعکاس داده و میدهند و فریاد کننده ی درد آنان بوده
و هستند، این روحانیون فداکار، پروانه وار در پی هدف مقدس خویشند و با قاطعیت
به مبارزه ی خود علیه ظلم و فساد رژیم ولایت فقیه ادامه می دهند و باعزم
و اراده ی آهنین، این راه را تا محو استبداد دنبال می کنند و یقین
کامل دارند که پیروزی از آن حق خواهان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر