قبل
از انقلاب ایران-به جز دوران صفویه-عموما اهل سنت و شیعیان در ایران و سایر
کشورهای اسلامی در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته و حرمت همدیگر را نگه
میداشتند، اهل سنت ضمن التزام به باورهای مسلّم خود در برابر شیعیان سعه صدر پیشه
کرده و با احترام عمل می نمودند، رهبران شیعه سعی میکردند تا در منابر و رسانه های
گروهی احساسات مذهبی اهل سنت را جریحه دار نسازند و روحانیون و عوام شیعه در
مناطق عمدتا سنی نشین از توهین کردن به خلفا و سبّ و لعن صحابه خودداری میکردند.
اما
با روی کار آمدن روحانیون شیعه در ایران و قدرت گرفتن آنان و تثبیت حکومت ولایت
فقیه که توأم بود با فریب و نیرنگ و قلع و قمع مخالفین،حقد و کینه ی انباشته شده
در قلبهای بیمارگونه ی میراث بران صفویه، یکی پس از دیگری بروز کرد و فرقه گرایی و
سنی ستیزی-میراث شوم برجای مانده از دوران صفویه-رونق گرفت و رژیم سرنیزه وستمگر
ولایت فقیه، رفته رفته یک قالب به تمام معنی شیعی رافضی به خود گرفت و به بهانه
های واهی مخالفین عقیدتی-سیاسی خویش به ویژه رهبران اهل سنت ایران را یکی پس از
دیگری از میان برداشت.
رژیم
مستبد ایران به این هم بسنده نکرد و با ترفند ولایت فقیه سعی کرد تا ولیّ خود
ساخته و خود کامه ای را به عنوان ولیّ امر مسلمین بر ملت ایران و بر شیعیان سرتاسر
جهان تحمیل نماید و به آنان به باوراند که موظف به پیروی از خط و مشی
سیاسی-عقیدتی-نظام ایرانند، طبعا چنین نگرش و طرز تفکری پیامدهایی را درمیان
شیعیان خارج از ایران بدنبال داشت و آنان را دچار دو دستگی نمود و عده ای را به
خاطر پول و برخی را هم عقیدتا وابسته به رژیم ایران ساخت و این طیف از شیعیان عملا
نشان داده اند که وابستگی آنان به نظام ولایت فقیه بیش از وابستگی و وفاداری ایشان
به دولت خودشان میباشد.
سردمداران
ایران به منظور دامن زدن به ناامنی در کشورهای اسلامی و ضربه زدن به اهل سنت،
مدتها قبل شیعیان کشورهای اسلامی را شناسایی و آنان را سازماندهی کرده اند تا در
موارد لزوم در راستای اهداف شومشان از آنان استفاده ی ابزاری نمایند و علاوه از
آن، سعی بر آن نموده و می نمایند تا با ترفند اصلاح انسان ها و به بهانه ی کمک به
مستضعفان، سنی زدایی و شیعه گرایی را درمیان جوانان گسترش دهند که این امر علاوه
بر دامن زدن به فرقه گرایی، حساسیتهای مذهبی اهل سنت را برانگیخته و موجب درگیری
میان طرفین گردیده است و مشکلات زیادی را هم برای شیعیان و هم برای دولتهای اسلامی
و مردم منطقه درپی داشته است که به طور مثال درگیریهای جاری فرقه ای در پاراچنار
پاکستان و عراق و درگیریهای سال (1427 ه.ق)در هرات افغانستان که ریشه در ایران
داشته و دارد،نمونه ی کوچکی از آن است.
ولایت
سالاران که عموما در حال حاضر از مصباح یزدی درس و مشق می گیرند و اندیشه های
انحرافی او و امثال وی را در جهان اسلام گسترش میدهند بر این باورند که فراگیر شدن
جنگ شیعه و سنی بر دامنه ی نفوذشان می افزاید و زمینه ی ظهور امام مهدی را فراهم
تر می سازد و بر همین اساس است که از یکسو با پرورش گروهک های افراطی شیعی در
کشورهای اسلامی که از سرمایه ی غصب شده ی ملت ایران تغذیه می شوند،درگیری به وجود
می آورند و با نیرنگهای منحصر به فرد خویش مظلوم نمایی می کنند و گروهک های دست
پرورده ی خود را حق به جانب وانمود می سازند و به دفاع از مظلومیت این نوع گروهک
ها- که در حقیقت مظلوم نیستند-بر می خیزند و از سویی دیگر با به کار گیری نمادهای
رافضی و ترویج و تأکید بر عقاید افراطی و سراپا توهین آمیز نسبت به مقدسات مذهبی
مسلمانان، احساسات مذهبی بیش از یک میلیارد اهل سنت را علنا جریحه دار می سازند و
به هشدارهای رهبران اهل سنت کوچکترین توجهی نکرده و نمی کنند.
اینگونه
حرکتهای زننده که از روی عمد انجام می گیرد و برخاسته از اعتقادات انحرافی
سردمداران رژیم رافضی و فرقه گرای ایران است، مسلمانان جهان را وادار کرده است تا
در برابر تندرویها و توهین های رافضی ها موضع گیری نمایند و از مقدسات مذهبی و
عقیدتی خویش به دفاع برخیزند.
و
این یگانه راهی است که رافضی های ایران و نوچه های ایشان، با عملکرد حقد آمیز
خویش، پیش روی مسلمانان سرتاسر جهان قرار داده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر